رسته‌ها

فرهنگ نوین مثلهای فارسی رایج در کرمان

فرهنگ نوین مثلهای فارسی رایج در کرمان
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 24 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 24 رای
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
322
آپلود شده توسط:
saidsamimi
saidsamimi
1391/01/26

کتاب‌های مرتبط

ری، شهری به قدمت تاریخ
ری، شهری به قدمت تاریخ
4.2 امتیاز
از 6 رای
فرهنگ نوین - کتاب 2 - بهمن 1358
فرهنگ نوین - کتاب 2 - بهمن 1358
4.5 امتیاز
از 14 رای
فرهنگ نوین - کتاب 1 - دی 1358
فرهنگ نوین - کتاب 1 - دی 1358
4.6 امتیاز
از 19 رای
خرنامه
خرنامه
3.8 امتیاز
از 35 رای
قند و پند
قند و پند
4.6 امتیاز
از 17 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فرهنگ نوین مثلهای فارسی رایج در کرمان

تعداد دیدگاه‌ها:
12
همچنین برای انسانی که رنگ صورتش همیشه زرد و مریض احوال باشد واژه پمپ بکار میرود . همچنین به میوه ای هم که ترد نیست و شادابی لازم برای خوردن را ندارد پمپ میگویند. مثلا میگویند این خیار سبزا پمپند . pamp
با سپاس از توجهتان . همچنین در این گویشها به انسانی که رفتارش متناسب و عاقلانه نباشد و بر اساس منطق عمل نکند چند واژه بکار میرود 1- گژگ بر وزن برگ 2- گژال بر وزن جمال 3-مهف بر وزن برف 4- مژدال بر وزن پرگار gazhg- gazhal- mahf-mazhdal
نزبار نوشت:
در گویشهای کرمانی به خارهای بیابانی میگویند آدور

اگر ریشه در واژه آ-دائورو داشته باشد، به چِم گیاه هرزه می باشد.
در گویشهای کرمانی به خارهای بیابانی میگویند آدور همچنین به آدم های بدجنس و مردم آزار هم میگویند سر آدور تیز کرده . adoor- sare adoor tiz kerde
درود.
با توجه به پیشینۀ کهن آن شهر باستانی، احتمالاً بازتاب جمله "عهد دقیانوس" که مفهوم زمان بسیار دور و ناشناسی دارد، بوده است و در داستان های محلی راه یافته. شاید دهیوگ-انوش بوده است، به چِم ده جاودانی.
بانگِ سگ همان پاس است، و پاس+بانی از همین ستاک می باشد. خویشکاری سگ، پاسبانی است. از ستاک پا (نگهبانی کردن، پاییدن، جلوگیری کردن) می تواند بود. در زبان لک ها و برخی از گویش های زبان کُردها به بانگِ سگ همچنان پاس می گویند. گَمالَ دێری پاسَ مه کێ، بچو بوین چاتێ: سگه دارد پاس می کند، برو ببین چه شه.
راشیدن می تواند از را-شیَئُثنَ به چِم جلوگیری کردن، باشد.
گستردگی افعال در گویشهای کرمانی بینظیر است یک مثال میزنم تازگیها بحث در مورد فعل پارس کردن یا پاس کردن سگ داغ است و هرکدام دلایلی می آورند که کدام فعل درست است در حالیکه بخش عمده ای از مردم استان کرمان هیچکدام از این دو فعل را بکار نمیبرند و بجایش از فعل راشیدن استفاده میکنند. مثلا میگویند سگ داره میراشه . همچنین فعل راشیدن جنبه توهین آمیز هم دارد اگر برای انسان بکار رود مثلا کسی که با فردی دعوا و درگیری داشته باشد وقتی او در حین دعوا و نزاع شروع به صحبت میکند به او میگوید نراش . rashidan- sagoo dare mirashe - narash
همچنین فعلی که با واژه قینوس بکار میرود تیلاندن است مثلا میگویند قینوس نتیلن یعنی حرف یاوه مگو و یا میگویند بهمون کسو قینوس میتیلنه یعنی فلانی حرف یاوه میگوید .واین فعل تیلاندن منحصر به قینوس است و من آن را با واژه ای دیگر نشنیده ام. gheynoos natilon . bahmon kasoo gheynoos mitilona
با درودی دیگربار و سپاس فراوان . پس احتمالا معنای نام دقیانوس که شهری قدیمی در جیرفت در جنوب کرمان میباشد که آثار تاریخی فراوانی نیز از آنجا یافت شد و به اعتقاد مردم محلی آنجا نام پادشاه آن سرزمین بوده باید بشود دهاکی ان اوش یا همان ضحاک بی خرد
نزبار نوشت:
درود بر شما کتابناکی گرامی در خصوص ریشه واژه قینوس به معنی داستان غیرواقعی و حکایت تخیلی توضیح میدهید با سپاس

درود.
قینوس در کرمان یعنی یاوه، پرت و پلا، سخن بیهوده.
احتمالاً از واژه مرکب اوستایی گو-اَنَ-اوش بوده است، یعنی گفتاری که از روی هوش و خرد نباشد.
درود بر شما کتابناکی گرامی در خصوص ریشه واژه قینوس به معنی داستان غیرواقعی و حکایت تخیلی توضیح میدهید با سپاس

دانلود رایگان

اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.

ورود / ثبت‌نام

دانلود بدون معطلی

این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، می‌توانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.

خرید   59,000 تومان
فرهنگ نوین مثلهای فارسی رایج در کرمان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک